لحظه آحر درد بیشتری حس می کردم لحظه بخیه کردن بازوم پاهامو ت می دادم به پرستار گفتم داره دردم میاد گفتش دیگه داره تموم میشه از هشت تا دوارده و نیم بود انگار دو تا سانس بود انگار یه فیلم رو دویار ببینی وقتی عمل تمام شد انگشتهام دیگه حرکت نمی کرد و گریه ام گرفت ‌رفتم تو ریکاوری از تو ریکاوری آوردنم تو بخش لرز تمام وجودم رو گرفته بود ولی همچنان به خاطر بی حسی انگشتهام گریه می کردم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جراحی پلاستیک نمایندگی انحصاری شرکت های قطعات خودرو فرانک و توسن و یلکن در استان قزوین Jenna Nicolas beat shoping اخبار اقتصادی فوری شرکت زیارتی سیاحتی اخلاص روشن بین xiaomighab شکوه کوهسار